۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

اسپاگتی کاربنارا Carbonara

  - ۲۵۰ گ اسپاگتی
-۱ عدد تخم مرغ
- فلفل سیاه و آویشن  ۱ ق چ
- پنیر پارمزان ۱۵۰ گ
- روغن زیتون
- بکن یا هر نوع کالباس
طرز تهیه:
- اسپاگتی رو درون یک قابلمه  با آب جوش و نمک، روغن میجوشونیم تا نرم بشه
- ۲ تا ۳ قاشق غذا خوری روغن زیتون میریزیم توی یه ماهی‌ تابه و بکن یا کالباس خرد شده رو حسابی‌ سرخ می‌کنیم
- تخم مرغ رو با ۱۰۰ گرم پنیر پارمزان و فلفل درون یه کاسه جداگانه می‌زنیم
- اسپاگتی رو با بکن مخلوط می‌کنیم و یک پیمونه آب جوش اضافه می‌کنیم سپس مخلوط تخم مرغ را اضافه کرده و هم می‌زنیم تا تقریبا آب نداشته باشه
- سپس توی یه بشقاب که میخوایم غذا رو سرو کنیم ۵۰ گرم پنیر باقی‌ مونده رو میپاچیم و در آخر اسپاگتی رو میریزیم روی پنیر.
* برای خوش مزه تر شدن میتونیم به سوس کمی‌ پنیر موزارلا (پنیر پیتزا) هم اضافه کنیم
* این مواد برای ۲ نفر کافیست

۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

پودینگ شکلاتی با کمپوت گلابی

مواد لازم:
- ۱ یا ۲ قوطی کمپوت گلابی
- ۱۲۵ گ آرد
- ۱۲۵ گ شکر
- ۲۵ گ پودر کاکاو
- ۱ قاشق چای خوری بکینگ پودر
- ۱۵۰ گ کره
- ۲ قاشق غذا خوری وانیل مایع
- ۲ عدد تخم مرغ
طرز تهیه:
- ابتدا کمپوت گلابی رو میریزیم داخل آب کش تا آب و گلابی از هم جدا بشن
- سپس داخل یک قالب کیک که حدود ۲۰*۲۰ باشه رو کمی‌ چرب می‌کنیم و گلابی رو میچینیم کفّ قالب. (بهتره از قالبی استفاده کنیم که بشه سر میز هم برد چون این کیک رو نمشه که به یه ظرف دیگه منتقل کرد)
- آرد، شکر، تخم مرغ، وانیل، بکینگ پودر، کره، کاکاو رو هم زمان میریزیم داخل مخلوط کن یا فود پروسسور یا این که با همزن برقی حسابی‌ مخلوط می‌کنیم تا یه خمیر یه دست، نرم و کمی‌ سفت به دست بیاد.
- خمیر بالا رو به طور یکسان میریزیم روی گلابی و سپس به مدت ۲۵ دقیقه میذاریم توی فری که از قبل با دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد گرم شده. البته این زمان مخصوص فری هست که فنّ داره ولی‌ در فر‌های بدون فنّ این زمان کمی‌ طولانی‌ تر میشه. برای اطمینان بیشتر بهتر است که بعد از ۲۰ دقیقه هی‌ بهش سر بزنیم تا روی کیک کاملا پخته بشه، سپس میذاریم کمی‌ خنک بشه و سپس با همون ظرف سر میز می‌بریم و میتونیم که با خامه زده شده یا بستنی سرو کنیم.


۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

فیلم "کارامل"



امروز یه فیلم لبنانی دیدم به اسم "کارامل" به کارگردانی نادین لبکی که ۲ جایزه کن و کانادا رو برده. فیلم خیلی‌ جالبی‌ بود داستان زندگی‌ ۴ تا زن هست که با هم یه آرایشگاه دارن و یه زن دیگه که در همسایگی شون بود. فیلم در لبنان فیلمبرداری شده بود.
ولی‌ از اونجایی که من آدم بشو نیستم و تحت تاثیر زندگی‌ در ایران و دیدن فیلمهای ایرانی‌ که سرتاسر بدبختیه تا آخر فیلم همش تو هول و هراس بودم که الان یه اتفاق بدی می‌افته، هر لحظه منتظر بودم که یه بمبی یجا منفجر بشه ولی‌ نه خدا رو شکر یه فیلم مثبت و جالب بود که مشکلات مربوط به زنان امروزی رو مطرح میکرد بدون جنگ، کشت و کشتار. و من کلی‌ شاخم در اومد که عجبا..... حیرتا.... (لطفا این ۲ کلمه آخر رو به لهجه آقا روباه در فیلم شهر قصهٔ بخونین)


خانوما، آقایون



خانوما، آقایون قسمتون میدم به جون اون کسی‌ که بهش اعتقاد دارین به این حرف من حسابی‌ فکر کنین و گوش بدین،
اگر زنین، مردی و حس مسئولیت، حس غرور از پشتوانه خانواده بودن رو هیچ وقت و به هیچ طریقی از مردتون نگیرین.
و اگر مردین، به هیچ عنوان حس اعتماد به نفس، استقلال رو از زنتون نگیرین.
فقط یه لحظه فکر کنین که اگر خدای نکرده زبونم لال تحت یه شرایطی مجبور به طلاق، جدای شدین یا باز هم خدای نکرده، مریض شدین یا از این دنیا رفتین، اون کسانی‌ که بعد از شما باقی‌ میمونن چه جوری باید بدون شما زندگی‌ کنند؟؟؟ چه جوری باید از نظر عاطفی، مالی‌، اجتماعی، بار خودشون و بچه‌ها را بکشن؟ زندگی‌ همین هست چه خوشمون بیاد چه بدمون بیاد، همیشه عزیزترین کسانمون در لحظاتی که فکرش رو نمی‌کنیم مارو ترک می‌کنن یا مریض میشن، به خصوص امروز روز که بیماریهای که منتهی‌ به مرگ میشه و علاج نداره و یا دوران بیماری گرون داره خیلی‌ خیلی‌ زیاد شده مثل، سرطان، دمنشیا،....و متاسفانه ما هیچ کاری از دستمون بر نمیاد به غیر از این که با شرایط کنار بیایم. البته خوب خیلی‌ از ادامها هم هستن که همیشه همه کس رو مقصر میدونن، یا نمی‌تونن که بپذیرن و خودشون با بیماریهای دیگه مثل افسردگی مواجه میشن.
نمیدونم چرا ولی‌ این از خصوصیت ما ایرانی‌ هاست که وقتی‌ میبینیم یکی‌ از عهده همه چی‌ داره بر میاد خودمون رو کنار میکشیم و یواش یواش این میشه عادت هر ۲ طرف، یا این که یکی‌ از طرفین از قصد و با هدف، طرف مقابل رو به نوعی سرکوب میکنه تا همه قدرت دست خودش باشه. و خیلی‌ کم پیش میاد که زن و شوهر به طور مساوی از همه چی‌ آگاه باشن و مسول. و ما هیچ وقت اون آینده نگری و پیشبینی‌‌های لازم رو نمی‌کنیم که مشکلات خانواده بعد از مرگ یا بیماری ما به حداقل برسه.
آرزو می‌کنم که این شرایط برای هیچ کس پیش نیاد ولی‌ زندگی‌ تعارف سرش نمی‌شه و چه خوبه که تا اونجا که می‌شه برای هر اتفاقی‌ خودمون رو آماده کنیم تا وقتی‌ که مشکلی‌ پیش اومد کمترین خرابی‌ رو داشته باشه.



چی شد؟



روزگار چقدر عجیب هست به یه لحظه همه چیت رو تقریبا از دست میدی و می‌مونی هیرون که چی‌ کار باید بکنی‌ و درست یه روزی که مثل بقیه روزاست و دیگه حسابی‌ خسته و کلافه‌ای به یه چشم به هم زدن و از یه طریق که به فکرت نمیرسه همه چی‌ درست می‌شه


۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

تغذیه سالم



سلامت و زیبائی دغدغه خیلی‌ از ماهاست. برای رسیدن به بدن و پوست زیبا میبایست که به تغذیه خود توجه کنیم. تعادل در تعداد و حجم موادی غذای که روزانه مصرف می‌کنیم این امکان رو به ما میده که از همه مهمتر تغذیه و بدن سالم و پوست خوبی‌ داشته باشیم. 
در خیلی‌ از مواقع اندازه یا به کیلو/گرم و یا به لیتر/میلیلتر داده میشه که در زندگی‌ روزمر تبدیل و ندازه گیری هر چی‌ که می‌خوریم با این اندازه‌ها کاری سخت و حوصله سر بر خواهد بود. مقایسه اندازه مواد غذایی با وسایلی‌ در خونه همه ما پیدا میشه مطمئناً خیلی‌ آسونتر خواهد بود. پس اینجا از لیوان، توپ تنیس، تاس، و ورق پاسور و قوطی کبریت برای مقایسه و اندازه گیری استفاده می‌کنیم. البته باید بگم که این اندازه‌ها بر اساس سیستم تغذیه درست در استرالیا میباشد، برای اطلاعات بیشتر میتونید به سایت‌های زیر مراجعه کنید:
www.templatesystem.com.au
www.foodtalk.com.au


گروه غذایی
تعداد دفعات در روز
حجم غذا
سبزیجات
5 تا 7
نصف لیوان سبزیجات پخته یا یک لیوان سالاد
میوه
2 تا 3
یک میوه به اندازه توپ تنیس یا 2 میوه به اندازه توپ گلف یا 1 لیوان میوه خرد شده
گوشت - ماهی - مرغ تخم مرغ و آجیل
1 تا 2
به اندازه 2 قوطی کبریت یا یک ورق پاسور گوشت یا مرغ- یک کف دست ماهی-2 تخم مرغ- نصف لیوان حبوبات پخته و 1/3 لیوان آجیل
نان- سریال- برنج و ماکارونی
4
نان 2 تیکه-1 لیوان برنج یا ماکارونی پخته- یک و 1/3 لیوان سیریال
شیر- پنیر و ماست
3
به اندازه 6 تا تاس پنیر- یک لیوان شیریا ماست
روغن مایع
2 تا 4
2 تا قاشق چایی خوری
اضافه
تا 3 بار
به اندازه 6 تا مربع کوچک شکلات- یک قوطی (375 ) نوشابه- یک لیوان کوچک شراب-یک تیکه کوچک کیک- 30 گرم چیپس




 در مجموع شاید بد نباشه که از یه طرفند دیگه هم استفاده کنیم تا کمتر از پیش غذا بخوریم و اون این که بشقاب غذای خود رو به ۴ قسمت تقسیم کنیم سپس:
-نصف بشقاب رو به سالاد یا سبزیجات پخته
- ۱/۴ به انواع گوشت یا ماهی‌ (مواد پروتئنی)
- ۱/۴ دیگه رو هم به مواد نشاسته ای، نان، برنج، ماکارونی،..اختصاص بدیم و از همه مهمتر اینکه حدود 2 لیتر هم آب بخوریم.

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

ککتیل cocktails

روش مخلوط کردن مشروبات الکلی‌ رو با هم و همچنین مزه دار کردن این مخلوط با افزودن انواع میوه، شکر، عسل،....رو ککتیل می‌گویند. این روش کمک میکنه که در مقایسه با خالی‌ خوردن مشروبات در صد کمتری الکل به بدن برسه در عین حال خوشمزه تر میشه و تقریبا همه می‌تونن که از خوردن مشروب لذت ببرن. البته در خیلی‌ از موارد هم میشه که مشروب رو حذف کرد و به جاش از سودا استفاده کرد (برای کسانی‌ که مشروب الکلی‌ نمیخورن). در اینجا چند روش خیلی‌ ساده ککتیل رو براتون شرح میدم. لازم به ذکر هست که یه شات ۲۵ ml می‌‌باشد

۱- اسکارلت اوهارا scarlet o'hara:
-  ۲ شات ویسکی مزه دار (southern comfort)
- ۲ شات آب انار/ زرشک/ آلبالو..(cranberry juice)
- ۱ شات هم آب لیمو
مواد بالا رو با یخ خرد شده حسابی‌ مخلوط می‌کنیم و در گیلاسی که با یه قطعه لیمو ترش تزیین شده سرو می‌کنیم.

۲- ککتیل آچار پیچ گوشتی (screwdriver)
- ۲ شات ودکا
- ۲ شات آب پرتغال
این مواد رو روی یخ ریخته و هم می‌زنیم و روش رو با یه قاچ خیلی‌ نازک از پرتغال تزیین می‌کنیم.

۳- نسیم دریا (see breeze):
- ۲ شات ودکا
- آب زرشک/انار/ آلبالو(cranberry juice)
- آب گریپفرویت
یخ رو ابتدا میریزم توی لیوان روش ودکا میریزیم بعد آب آلبالو و در آخر هم آب گریپفرویت. و با یه حلقه لیمو ترش هم تزیین می‌کنیم.

۴- ویسکی ترش:
- ۱ و نیم شات ویسکی
-۱ شات آب لیمو
- ۱ شات هم شربت شکر(مخلوط آب و شکر)
مواد رو مخلوط کرده و بر روی یخ در لیوان میریزیم، و با پوست لیمو تزیین می‌کنیم.

۵- ویسکی گرم
- ۱ ۱/۲ شات ویسکی
- یه مقدار شکر یا عسل
- ۱ حلقه لیمو
- ۴ شات هم آب جوش
شکر و حلقه لیمو رو توی یه لیوان میریزیم یه مقداری از آب جوش رو روش میریزیم تا شکر حل بشه (هم میزینیم) سپس ویسکی و بقیه آب جوش رو میریزیم. و توش یه چوب دارچین و کمی‌ پودر جز میریزیم

۶- سگ شور(salty dog)
- ۱ ۱/۲ شات ودکا
- ۱ ۱/۲ شات آب گریپفرویت
ابتدا دور لبه لیوان رو کمی‌ مرطوب می‌کنیم و در ظرفی‌ که یه مقدار نمک ریختیم فرو می‌کنیم تا نمک به لبه لیوان بچسبه، سپس در یه لیوان دیگه که درش یخ خورد شده هست مواد بالا رو ریخته و حسابی‌ مخلوط می‌کنیم سپس درون لیوان ‌نمکی میریزیم و با یه قطعه لیمو ترش تزیین می‌کنیم.

۷- مجیتو
- ۲ شات رم سفید یا تیره
- ۱ شات آب لیمو
- ۱ قاشق چایی خوری شکر قهوه ای یا معمولی‌
- ۱۰ پر نعنا
- سودا (نوشابه بدون مزه گاز دار)
ابتدا چند برگ نعنا و شکر رو با هم میکوبیم سپس رم و آب لیمو رو اضافه می‌کنیم توش یخ خورد شده میریزیم و در آخر هم سودا رو اضافه می‌کنیم و روش رو با برگ نعنا و یه حلقه لیمو ترش تزیین می‌کنیم. اگر رم رو حذف کنیم این نوشیدنی‌ رو برای خنک شدن در فصل تابستان میشه استفاده کرد.


8-شراب گرم
- ۱ لیوان شراب قرمز
- ۲-۳ میخک خشک شده
- نصف قاشق مربا خوری دارچین
- ۲ قاشق چایی خوری شکر یا عسل
- ۱/۴ قاشق چایی خوری فلفل سیاه
اول شراب رو در یه قابلمه ریخته و با حرارت کم گرم می‌کنیم تا ۵ دقیقه بجوشه، سپس بقیه مواد رو اضافه می‌کنیم. و چند دقیقه دیگه میذاریم رو حرارت بمونه. این مخلوط به طور گرم سرو میشه. و یه دارو فوق‌العاده برای سرما خوردگی است.





۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

هم نوائی شبانه اکستر چوبها



"تاریخچه زن مدرن ایرانی‌ بی‌ شباهت به تاریخچه اختراع اتومبیل نیست. با این تفاوت که اتومبیل کالسکه‌ای بود که اول محتواش عوض شده بود (یعنی‌ اول اسبهاش رو برداشته به جای آن موتور گذاشته بودن) بعد کم کم شکلش متناسب  این محتوا شده بود و زن مدرن ایرانی‌ اول شکلش عوض شده بود و بعد، که به دنبلا محتوای مناسبی افتاده بود، که کار بیخ پیدا کرده بود. (اختراع زن سنتی‌، هم که بعد‌ها به همین شیوه صورت گرفت، کارش بیخ کمتری پیدا نکرد).
این طور بود که هر کس، به تناسب امکانات و ذائقه شخصی‌، از ذهنیت زن سنتی‌ و مطالبات زن مدرن ترکیبی‌ ساخته بود که دامنه تغییراتش، گاه، از چادر بود تا مینیژوپ.
می‌خواست در همه تصمیم‌ها شریک باشد اما همهٔ مسئولیت‌ها را از مردش می‌خواست. می‌خواست شخصیتش  در نظر دیگران جلوه کند نه جنسیتش اما با جاذبه زنانهش به میدان میامد. مینیژوپ میپوشید تا پاهایش را به نمایش بگذرد اما اگر کسی‌ به او چیزی میگفت، از بی‌ چشم و روی مردم شکایت میکرد. طالب شرکت پایاپا مرد در امور خانه بود اما در عین همان حال مردی را که به این اشتراک تن میداد ضعیف و بی‌ شخصیت قلمداد میکرد. خواستار اظهار نظر در مباحث جدی بود اما برای داشتن یک نقطه نظر جدی کوششی نمیکرد. از زندگی‌ زناشوی ناراضی بود اما نه شهامت جدا شدن داشت، نه خیانت. به برابری جنسی‌ و ارضای متقابل اعتقاد داشت اما، وقتی‌ کار به جدای می‌کشید، به جوانیش که بی‌ خود و بیجهت پای دیگران حرام شده بود تأسف میخورد."  
.............
" حس شهادت طلبی و مظلومیت، که مشخصه‌ای کاملا ایرانی‌ است، هیچ گاه در طول تاریخ اجازه نداده است تا مسایلی را که با یک سیلی حل میشود به موقع رفع و رجوع کنیم؛ گذاشته ایم تا وقتی‌ که کشت و کشتار هم حل نمی‌شود خونمان به جوش آید و همه چیز را به آتش بکشیم و هیچ چیزی را هم حل نکنیم."
این دو، قسمت‌های از کتاب "هم نوائی شبانه اکستر چوبها" اثر رضا قاسمی است که برنده جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ بنیاد گلشیری، رمان تحسین شده  سال ۱۳۸۰ جایزه مهرگان ادب، برنده بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات بوده است.
البته کتاب، کتاب آسونی برای خواندن نیست ولی‌ جالب و متفاوت است. نثرش تقریبا روونه ولی‌ پر مفهوم که شاید مرتبط ساختن تیکه‌های داستان زمان بر باشه.
البته من هنوز کتاب رو تمام نکردم ولی‌ دوست داشتم که این چند تیکه رو که خیلی‌ جالب بود رو با شما تقسیم کنم.


۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

تجربه من- برداشت شما



الان داشتم وبلاگ یک عزیز رو میخوندم که خیلی‌ خیلی‌ جالب نوشته بود و کلّ مطلب راجع به این بود که انسان در حال تجربه کردن است و به قولی‌ باید که از تجربیات هم استفاده کنیم!!!! از جمله: "می‌دانید فرق یک آدم میانسال، مثل من، با یک پسر یا دختر جوان فقط در تعداد تجربه‌هایی است که دارند، آدم میانسال زمان بیشتری برای ارتکاب حماقت در اختیار داشته و امروز صاحب تجربه‌ی بیشتری است."
و البته با زبان بی‌ زبانی هم اشاره داشت به اتفاقات اخیر در ایران. مطلب چند بخش داشت:
- تعریف یه خاطره که از روی کنجکاوی یا شیطنت انجام شده بود و نتیجه گیری از تجربه آن.
- تعریف تجربه
-ربط دادن تجربه و شناخت شخصی‌ (تجربه شخصی) که مسلما این ۲ تکمیل کننده هم میتونن باشن.
نکته جالبش این بود که از ۱۸۴ نظری که این مطلب داشت تک و توک راجع به کلّ مطلب نظر داده بودن و اکثرا فقط به یه نکته کوچکی از متن اشاره میکردن یعنی‌ این که تقریبا بیشتر کسانی‌ که این متن رو خوانده بودن شاید متوجه منظور نویسنده نشده بودن در نتیجه مقصود و هدف او را از نوشتن این مطلب در نیافته بودن. و اگر مفهوم کلی‌ رو در یافته بودن بدون هیچ اشاره به آن راجع به نکات خیلی‌ جزئ نظر میدادن که خیلی‌ نا‌ امید کننده بود. در واقع میشه گفت که خستگی‌ رو به تن نویسنده باقی‌ میذاشت یا شاید هم در اینجا نویسنده با  تجربه تر از این حرفا باشه که اصلا به این نکته اهمیت بده و یاد گرفته که بالاخره همه جور آدمی‌ هست و باید یاد گرفت که یه جوری با همه کنار بیایی.
این قضیه من رو به فکر فرو برد که:
-آیا همیشه باید به طور صریح و مستقیم راجع به یه مساله حرف زد تا خواننده، شنونده، بیننده، بتونه ربط بین موضوع اصلی‌ و آن نوشته، خبر، برنامه رو بفهمه؟
- یک نوشته، برنامه، بیانیه باید چه خصوصیاتی داشته باشد تا قابل فهم برای اکثریت باشد نه در صد کمی‌ از اقلییت؟
و آیا تفاوت برداشت وفهم از یه مطلب، برنامه، ...باعث تحریف و کلا تغییر اون مطلب نمی‌شه؟
 خوشحال میشم اگر نظر تون رو بدونم.