۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

تجربه من- برداشت شما



الان داشتم وبلاگ یک عزیز رو میخوندم که خیلی‌ خیلی‌ جالب نوشته بود و کلّ مطلب راجع به این بود که انسان در حال تجربه کردن است و به قولی‌ باید که از تجربیات هم استفاده کنیم!!!! از جمله: "می‌دانید فرق یک آدم میانسال، مثل من، با یک پسر یا دختر جوان فقط در تعداد تجربه‌هایی است که دارند، آدم میانسال زمان بیشتری برای ارتکاب حماقت در اختیار داشته و امروز صاحب تجربه‌ی بیشتری است."
و البته با زبان بی‌ زبانی هم اشاره داشت به اتفاقات اخیر در ایران. مطلب چند بخش داشت:
- تعریف یه خاطره که از روی کنجکاوی یا شیطنت انجام شده بود و نتیجه گیری از تجربه آن.
- تعریف تجربه
-ربط دادن تجربه و شناخت شخصی‌ (تجربه شخصی) که مسلما این ۲ تکمیل کننده هم میتونن باشن.
نکته جالبش این بود که از ۱۸۴ نظری که این مطلب داشت تک و توک راجع به کلّ مطلب نظر داده بودن و اکثرا فقط به یه نکته کوچکی از متن اشاره میکردن یعنی‌ این که تقریبا بیشتر کسانی‌ که این متن رو خوانده بودن شاید متوجه منظور نویسنده نشده بودن در نتیجه مقصود و هدف او را از نوشتن این مطلب در نیافته بودن. و اگر مفهوم کلی‌ رو در یافته بودن بدون هیچ اشاره به آن راجع به نکات خیلی‌ جزئ نظر میدادن که خیلی‌ نا‌ امید کننده بود. در واقع میشه گفت که خستگی‌ رو به تن نویسنده باقی‌ میذاشت یا شاید هم در اینجا نویسنده با  تجربه تر از این حرفا باشه که اصلا به این نکته اهمیت بده و یاد گرفته که بالاخره همه جور آدمی‌ هست و باید یاد گرفت که یه جوری با همه کنار بیایی.
این قضیه من رو به فکر فرو برد که:
-آیا همیشه باید به طور صریح و مستقیم راجع به یه مساله حرف زد تا خواننده، شنونده، بیننده، بتونه ربط بین موضوع اصلی‌ و آن نوشته، خبر، برنامه رو بفهمه؟
- یک نوشته، برنامه، بیانیه باید چه خصوصیاتی داشته باشد تا قابل فهم برای اکثریت باشد نه در صد کمی‌ از اقلییت؟
و آیا تفاوت برداشت وفهم از یه مطلب، برنامه، ...باعث تحریف و کلا تغییر اون مطلب نمی‌شه؟
 خوشحال میشم اگر نظر تون رو بدونم.


هیچ نظری موجود نیست: