۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه


دیشب هوس کرده بودم که بستنی بخورم ولی‌ خیلی‌ جلوی خودم رو گرفتم چون شأم خورده بودم و مثلا خیر سرم می‌خوام که مواظب خوردنم باشم که وزن کم کنم،‌ها ها‌ها ها امروز علیداد میگفت که وقتی‌ ما با هم آشنا شدیم تو ۴۸ کیلو بودیا،.... من هم گفتم که بچه رشد میکنه دیگه هههههه

خلاصه این که نصف شب اومدم بعد از مسواک نخ دندون بکشم که ناگهان نخ دندون گیر کرد بین ۲ تا دندون با کلی‌ زور و ور زور درش اوردم که یهو دیدم که "پرشدگی" یه یکی‌ از اون ۲ دندون هم کنده شد هههه با مزش اینجا بود که من اصلا یادم نبود که اون دندون پر شده است. حالا هی‌ اعصابم خورد میشد که زبونم به سوراخ روی دندونم میخورد. از طرفی‌ هم غصم گرفته بود که دیدی بستنی نخوردم حالا معلوم نیست که دیگه کی‌ بتونم بستنی بخورم چون فرداش یک شنبه بود و من هم فکر می‌کردم که دندون پزشک‌ها باید تعطیل باشن. از طرفی‌ هم اصلا تحمل درد کشیدن و دکتر رفتن نداشتم خلاصه کلی‌ دمق شدم با بغض رفتم توی تخت.

صبح پاشدیم و علیداد توی اینترنت سرچ کرد و چند تا دندان پزشک که روز یک شنبه هم کار می‌کنن پیدا کرد و دردسرتون ندم ساعت ۱ بعد از ظهر بالاخره دندونم درست شد و حالا من می‌خوام بستنی بخورم هورااااااا.

من برای اولین بار بود که اینجا میرفتم دندون پزشکی خیلی‌ با مزه بود اول از همه بهم یه عینک آفتابی دادن که من عین منگل‌ها هاج و واج داشتم نگاه می‌کردم که این واسه چی‌؟ که دکتر گفت چون چراغی که روشن می‌کنیم نورش چشمتون اذیت نکنه، خلاصه کلی‌ ناز نازی بازی بازی کرد که نکنه من بخوام درد بکشم یا بترسم، به حق چیزهای ندیده ههههههیه بعد هم خوشمون اومد و به قولی‌ شجاع شدیم و برای یک شنبه دیگه هم وقت گرفتیم که بریم برای چکاپ دندونامون.

۲ نظر:

نوید گفت...

چه خوبه وقتی یکی با عشوه کرشمه دهن سرویس می کنه!

مهسا گفت...

خوب در این مواقع بهتر است که با ناز و کرشمه باشه نه؟؟!!!!