۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

مرکز شهر CBD



من هیچ وقت فکر نمیکردم که اینقدر بین مرکز شهر و حومه از نظر تنوع آدم‌ها فرق داشته باشه.
این روز‌ها موقع رفت و برگشت به سر کار به اندازه تمام عمرم آدم‌های رنگا وارنگ می بینم. بعضی‌‌ها خیلی‌ شیکن، بعضی‌ها ترسناکن، بعضی‌ها هم که از هفت دولت آزادن.....مثلا پریروز همینطور که هل هولی داشتم چراغ سبز یه خیابون رو ردّ میکردم یه هوو دیدم ۲ تا پای آبی‌ با یه دمب جلوم سبز شد آروم آروم سرم رو بالا کردم و دیدم که هههه این که شخصیت فیل آواتار است. البته بعدا فهمیدم که یه سری از فلیسطینی‌ها خودشون رو به شک آواتار در اوردن و جلوی سفارت اسرائیل تجمع کردن که یعنی‌ شما هم مثل فیلم آواتار اومدین و سرزمین ما رو تصرف کردین.
نزدیک شرکت یه مغازه تتو و پیرسینگ هست که همیشه خدا عین دکون نونوایی پر آدمه، آخه مگه ملت چقدر جا دارن واسه نقاشی و آبکش کردن. والله بعضیهاشون رو که من میگم اگه بندازی تو آب غرق میشن از بس که سوراخن.
خلاصه که این هم دنیایی ایست.......

هیچ نظری موجود نیست: