امروز تو هپروت بچه و تربیت بچه بودم و داشتم به این فکر میکردم که ما بچه مون رو چه جوری باید بار بیاریم؟ ماهایی که بچه نداریم و و خیلی وقت هم نیست که خارج از ایران زندگی میکنیم، هنوز خودمون داریم تلاش میکنیم که بفهمیم فرهنگ اینا چیه و چه جوری زندگی میکنن. از طرفی خوب نمیشه ۱۰-۱۵ سال هم صبر کرد تا حسابی جا بیفتی که بعد بچه دار بشی!!!!!
اینجا اکثر خانوادههای رو که دیدم یا شنیدم عقیده بر این دارند که بچههاشون رو باید به روش و طبقه اصول ارزشی ایران پرورش بدن به خصوص فرزندان دخترشون رو ولی واقعا این روش درستی هست؟
خوب اینجا خیلی مرسوم هست که بچه هارو از طرف مدرسه بقول ما میبرن اردوهای چند روزه یا حتا درمدرسه یا دانشگاه شاید مجبور بشن که بچهها چند وقتی رو برای یک پروژه درسی از کشور یا از شهر خودشون خارج شن و پدر و مادرها مخالفت میکنن یا مثلا این که حتا بچههای کوچیکتر برنامهٔ پیژامه پارتی دارن یعنی این که بچهها همه میرن خونه یه نفر از دوستاشون و شب رو اونجا میمونن و پدر و مادرهای ایرانی باز هم مخالفت میکنن.
جالب اینجاست که این خانوادهها ترجیح میدن که جانب احتیاط رو بگیرن و اصلا کاری به بایدها و فرهنگ و پروسه تحصیلی بچههاشون نداشته باشن و فقط میگن که نه اون کار اشتباهه و ما به بچه مون اجازه نمیدیم که شب بیرون از خانه بمونه و یا فلان کار رو بکنه و اصلا هم کاری به این ندارن که این تصمیم چه واکنشی از طرف بچه و جامعه اطراف اون در مدرسه یا دانشگاه میتونه داشته باشه.
سختگیری و کنترل در اینجا باید به اندازه ایران باشه؟ یا حتا در مورد لباس پوشیدن، آرایش کردن، دوستان و هم کلاسیهای دختر و پسری که با جنس فرزندشون متفاوته؟ و آزادیهای که برای فرزندمون قائل میشیم تا چه حد باید باشه؟
سوالی که برای من همیشه هست اینه که این پدر و مادرها اصلا به خودشون این زحمت رو دادن که دور بر خودشون رو یه نگاهی بندازن و دریابن که کجا تصمیم گرفتن زندگی کنن؟ و اصلا جواب این سوال رو پیدا کردن که به چه دلیلی ایران رو ترک کردن و تصمیم به زندگی در یک کشوری گرفتن که با همه چیزش مشکل دارن.
نمیدونم من فرزندی ندارم شاید اگر روزی بچه داشته باشم نظرم جور دیگه باشه نمیدونم ولی الان این رو مطمئن هستم که اگر بخوام بچهام رو به روش ایران تربییت و کنترل کنم باید برگردم ایران چون وقتی که من پذیرفتم که اینجا زندگی کنم و این حق رو برای خودم قائل میشم که از آزادیهای که در ایران حسرتش رو داشتیم استفاده کنم پس باید برای فرزند خودم هم حقوقی متفاوت با بچههای داخل ایران قائل بشم.
و این یک واقعیت هست که بچه من دیگه یک ایرانی نیست و نخواهد بود، چون از کودکی در یک فرهگ متفاوت رشد خواهد کرد، حتا اگر من تمام تلاش خودم رو هم بکنم که یک ایرانی تمام عیار باشم ولی بچه من هرگز مثل من نخواهد شد. ممکن است که زبان مادری خود رو که فارسی باشه بشناسه و با اون در محیط خانواده حرف بزنه (به سختی) ولی اصول فکری و نوع نگرش به زندگی و فرهنگ قالبش حتما به آدمهای اینجا نزدیکتر خواهد بود.
شاید این برای ما خیلی خوشایند نباشه ولی واقیعتی ایست غیر قابل انکار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر