۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

انسان حیوانی متفکر



پریروز یه خبری تو یاهو بود که یه پسر بچه ۲ ساله رو در برزیل عمل کردن تا ۴ تا سوزن خیاطی که نزدیک قلب و ریه بوده در بیارن که تقریبا ۴ ساعت این عمل طول میکشه. البته هنوز ۴۶ تا سوزن دیگه در بدن این بچه وجود داره که در طی‌ چند عمل دیگه باید خارج بشه. ناپدری این بچه توسط یه خانومی که مروج یه مذهبی‌ بود، این سوزنهای رو که متبرک شده بودن رو به تن این بچه فرو میکرده تا رابطه خودش با دوست دخترش محفوظ بمونه.
دوباره چند روز پیش یه مطلبی بود راجع به مخالفت و درخواست تصویب قانون در آلمان و فرانسه بر علیه ختنه کردن دختران که به طور غیر قابل باوری در این کشورها توسط بعضی‌ آفریقای‌ها و اسیا‌ها انجام می‌شه. و البته این عمل در آمریکا، و در بعضی‌ از شهر‌های ایران هم انجام میشه.بر این اعتقاد مذهبی‌ که قوه ارضا و تحریک جنسی‌ دختران از بین بره تا به این ترتیب افکار شیطانی ازشون دور بشه و نجابت آنان حفظ بشه. خوب البته لازم به گفتن نیست که این عمل چه مشکلات فیزیکی‌ و بهداشتی برای این دختران به ارمغان میاره که حتا منجر به مرگ میشه. متاسفانه این عمل به روشهای سنتی‌ انجام میشه که همراه با درد و خون ریزی فراوان است.
در تایلند در بعضی‌ فرقه‌های مذهبی‌ دخترانی که هنوز به سن بلوغ نرسیدن رو طبق یه مراسمی به طور زنده قربانی می‌کنن به اینروش که گردنش رو میبرن و خون اون رو مینوشند.
و هزار هزار جنایت دیگه که در گوش و کنار به اسم مذهب، فرقه، اعتقاد،.... آنجام می‌شه.
یه وقتی‌ یک انسان که خودش به سن تشخیص رسیده تصمیم میگیره که طبق یه اعتقادی یک عملی‌ انجام بده که میدونه برای سلامتی‌ و بدنش مضره ولی‌ خودش با علم به آن انجام میده. این خیلی‌ فرق داره با این که ما خودمون رو "انسان" بنامیم اما برای یه انسانی‌ که هنوز به سن تشخیص نرسیده و یا قدرت ابراز نظر نداره تصمیم بگیریم و هر بلای که دلمون بخواد سرش در بیاریم به اسم مذهب، اعتقاد، و رضایت پیروان و هدایت کنندگان آن اعتقاد.
متاسفانه خیلی‌ وقتا فرضیه اصلی‌ مذهب که باید باعث آرامش و هدایت انسانها به هر چه انسان تر بودن هست باشه فراموش میشه و هم چنان جهالت و ذات حیوانی و درنده خوی انسانها به تمدن گرایی میچربه و به هدف اصلی‌ غلبه میکنه.
دیشب با علیداد بحث میکردیم سر این که آیا انسان ذاتا خوب هست یا بد از نوع حیوانی.
و بعد کلی‌ تاریخ رو هم زدن و فرضیه‌های مختلف رو بالا پأیین کردن به این نتیجه رسیدیم که انسان هم یک حیوان ناطق هست (البته خیلی‌ از حیوانات دیگه هم روش ارتباطات دارن) که قدرت تفکرش اون رو از سایر حیوانات خطرناک تر میکنه. چون هر موجود زنده ذاتا برای بقا تلاش میکنه و سعی‌ میکنه که دشمنان احتمالی‌ رو از بین ببره یا شرایط زیست رو به نوعی عوض کنه یا تغییر بده تا زنده بمونه. پس به طور طبیعی هر انسانی‌ برای رفاه خودش تلاش میکنه و ذاتا هر چیزی رو که این امنیت یا بقا رو تهدید کنه از بین میبره و چون حیوان متفکر هست روشهای غیر از بقیه حیوانات در پیش میگیره.
اگر یه شیر در وضعیت خطر به حیوانی حمله کنه فقط به یه حیوان آسیب می‌رسونه و بعدش هم آروم می‌شه اما انسان با قوه تفکر روشی‌ رو پایه گذاری میکنه (تبدیل به فرهنگ میکنه) که مدت‌ها ماندگار می‌شه و ممکن که به خیلی‌ بیشتر از یه انسان دیگه آسیب برسونه.
گونه‌های دیگه حیوانات وقتی‌ که یه جهش ژنتیکی درشون ایجاد میشه به همشون منتقل میشه و این احتمال که ممکنه مثلا ۲ تا شیر در شرایط مساوی رفتار متفاوتی نشون بدن خیلی‌ کم هست. درست بر عکس انسان این قدرت تفکر رو باید پرورش بده و چون بعضیها این امکان رو ندارن یا ترجیح میدن که مغز رو به صورت آکبند نگاه دارن پس در جهالت به سر میبرن و اینجا نقششون از انسان به گوسفند تبدیل می‌شه و اون عده که بهتر از اونا فکر می‌کنن میشن چوپان. و چون انسان یک حیوان است و فطرتا هم به فکر منافع خود پس سعی‌ می‌کنه که این گوسفندان همچنان گوسفند باقی‌ بمانند تا چوپان هم با آرامش بیشتری زندگی‌ کنه.
و پس از گذشت میلیون‌ها سال انسان امروزی به جای میرسه که تصمیم میگیره برای حفظ منافع شخصی‌ مجبوره که تا حدی منافع دیگرون رو هم در نظر بگیر و رعایت کنه. البته همچنان فرضیه گوسفند داری بر قرار است فقط در بعضی‌ جوامع بر اساس فرهنگ، تاریخ، مذهب،سیاست،....درجه جهالت و گوسفند انگاری تغییر میکنه. و جالب تر این که هنوز هم در قرن ۲۱ چوپانی و گوسفند داری سنتی‌، تبلیغ میشه و براش سرمایه گذاری می‌شه، جنگ میشه، گوسفندا به جون هم میفتن، چوپان رو از بین میبرن یا یک روش گوسفنداری جدید رو پایه گذاری میکنند یا به جای میرسن که نظام گوسفند داری رو نابود می‌کنن البته یادمون نر که منافع باید ایجاب کنه نه حس انسان دوستی‌.


البته دوستان اگه لفظ گوسفند یا چوپان اذیتتون میکنه میتونین موقع خواندن از الفاظ عروسک و عروسک گردان استفاده کنین.
در ضمن من با این متن قصد توهین به هیچ مذهب،آیین، اعتقاد، فرقه خاصی‌ رو ندارم و احترام اینها برای پیروانشون محفوظ تا وقتی‌ که حق و حقوقی از بقیه پایمال نشه.



۳ نظر:

ناشناس گفت...

زنده باشی برادر عزیز و ارجمند.تحلیل جالبی بود و سال های زیادی این گونه فکر می کنم.چه خوب است که دیگران هم به خود آگاهی برسند نه اینکه دنباله رو باشند.

مهسا گفت...

دوست عزیز نویسنده این متن اگه خدا بخواد یه دختر است نه پسر ولی ممنون از نظرت

نوید گفت...

اینکه آدم نوعا" یه برادر عزیز باشه یعنی:
- هرکسی به خود آگاهی می رسه برادر هستش!
-هرکسی اینگونه فکر کند برادر هستش!
- چه معنی میده که یه خواهر با یه علیداد اونم تو شب حرف بزنه!
- من برای خواهر ها کامنت نمی ذارم پس بهتر برادر باشی
و از همه صحیح تر اینکه برادر عزیز و ارجمندت که به خود آگاهی رسیده زنده باشه.